دکتر رسول جعفریان:
تا به یاد داریم، در آمارهای کتابخوانی، از این بحث می شود که در روز چند ساعت مطالعه می کنیم؟ دست کم بنده کمتر شنیده ام در این باره بحث شود که چه نوع محتوایی و چه نوع کتابی می خوانیم؟ اینها دو مشکل هم عرض است که باید هر کدام سر جای خود مورد بررسی قرار گیرد. این که کم مطالعه می کنیم، اهمیت خاص خود را دارد. آمارها پایین است؛ و دست کم نسبت به خواندن کتاب کاغذی، جامعه ما رشد چندانی طی چند دهه نداشته است. اما به نظرم سوال دوم، مهم تر است. ما چه کتابی می خوانیم؟ به چه نوع محتوایی علاقه مند هستیم؟ این سؤال هم اساسی است. نفس این که مردم بخوانند، خوب است، اما نباید فکر کنیم این سؤال بی اهمیت است که مردم چه چیزی را می خوانند.
برای این که بدانیم مردم چه محتوایی را می خوانند، باید سری به بازار کتاب زد، و کتابهای عرضه شده در پیشخوان کتابفروشیها را ملاحظه کرد. این مسأله از درصد فروش انواع کتابها در موضوعات متنوع هم معلوم است.
در یک مرحله، دسته بندی موضوعی کتابهایی است که چاپ و منتشر شده و فروخته می شود: کتابهای رمان و قصه، کتابهای تاریخ، آثار علمی، کتابهای کودک، کتابهای دینی، و همین طور موضوعات خاصتر. شناخت درصد نشر و فروش این آثار در طول چند دهه و به صورت تطبیقی، نهایت اهمیت را دارد. در میان کتابفروشیها، برخی از آنها گرایشهای خاص دارند. همینطور در محلات مختلف شهر یا شهرهای مختلف، این وضعیت ممکن است متفاوت باشد.
اما مسأله قدری از این بالاتر است. سطح نگارش این کتابها از نظر ارائه مطالب علمی در رشته و موضوع خود، چه اندازه است و تا کجا علمی است. آثار دینی فراوانی در جامعه منتشر می شود، اما سطح علمی آثار نشر شده و مطالعه شده، چه اندازه است؟ چه این آثار قدر روی موازین علمی نوشته می شود؟ مسلماً هر رشته علمی، دوره ای از نظر پیشرفت دارد و انتظار می رود کتابها طی چند دهه، از نظر سطح علمی، رشد داشته باشد.
برای مثال، بارها از انتشار فراوان کتابهای دینی زرد، شامل قصه ها و داستانها و کرامات عجیب و غریب و مانند اینها یاد می شود. این که در حوزه اخلاق، چه آثار درستی نوشته می شود؟ در مسائل کلامی و همین طور تاریخ دینی، کدام آثار دقیق در سی چهل سال اخیر منتشر شده است. اینها مهم است.
درباره پزشکی هم همین طور است. در حال حاضر، چه اندازه کتابهایی در حوزه طب سنتی منتشر میشود و مردم چه اندازه آثار پزشکی علمی روز را که به زبان علمی ساده نوشته می شود می خوانند؟ درباره نجوم یا ریاضیات همین طور. البته مراکز درسی را باید از این حیطه جدا کرد. به نظر می رسد، سطح دانش آثاری که منتشر می شود هم باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
به هر روی، در آمارهایی که ارائه می شود، به نظر میرسد، این مسأله هم اهمیت دارد که مردم ما بیشتر چه محتوایی را میخوانند و در چه سطحی از دانش عمومی از زاویه علمی بودن یا خیالاتی و وهمی بودن هستند.
به نظر میرسد، اداره کتاب وزارت ارشاد یا مراکز فرهنگی دیگر که به علم و دانش اهمیت میدهند، در روزهایی مثل نمایشگاه کتاب یا ایام مرتبط با هفته کتاب که هفته علم آغاز می شود، گزارش دقیقی از سطح علمی کتابهایی که منتشر و مطالعه می شود، ارائه دهند تا بدانیم از نظر علمی، چه تفاوتی در طی این چند دهه کردهایم.